درباره قسمت دوم فیلم علمی ـ تخیلی ـ حادثهای «دونده مارپیچ»
دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۰۲ ق.ظ
در اواخر فیلم نخست «Maze Runner» (یا به روایتی «دونده مارپیچ») افشا میشد که جوانان مستقر در قلعه زندان وار قصه که با اسم گلیدرها نامیده میشوند، توسط سازمانی به نام «دپارتمان فجایع جهانی» که یک شرکت تحقیقاتی و کسب اطلاعات مخفی و نهادی دولتی است، در شرایط ناگوار فعلی خود قرار داده شدهاند.
این سازمان وظیفه خود را حذف ویروسهایی میداند که اکثر سکنه کره خاکی را کشته و جوامعی کوچک و در هم کوبیده و فاقد امکانات ادامه حیات را بر جای نهاده است. به این ترتیب جوانترهایی که در نظام کاری «دپارتمان فجایع جهانی» عملا محکومان به زندان فرستاده شدهاند و توسط آنها در آزمونهای بسیار سخت و جانکاهی شرکت داده میشوند، تصمیم میگیرند که با سران و سربازان این سازمان به مخالفت برخیزند و به سیاستها و برخوردهای تلخ آنها پایان بدهند و نگذارند که همچون موشهای آزمایشگاهی با آنها برخورد شود و به بهانههای واهی تار و مار شوند. با این اوصاف داستان و تم این فیلم با آنچه از داستانهایی همچون «Maze Runner» انتظار آن میرود، قدری تفاوت پیدا میکند و فیلم دوم، اصول و قواعد این ژانر را آن طور که باید رعایت نمیکند و هر چند با افزودن مجدد بر حجم اکشن و برخورد در این ماجراها باز در گیشهها نمره قبولی میگیرد، همان چیزی نیست که در کتاب جیمز داشنر به آن اشاره شده و این وضعیت را میتوان دوری از ذات و اصل این قصه دانست.
پس از تلفات متعدد
در قسمت دوم «دونده مارپیچ» گلیدرها را در حالی میبینیم و مییابیم که بعد از دادن تلفات متعدد و شاخص در قسمت اول فیلم و در آزمایشهایی مرگبار در محیطهای وسیع و سبز موسوم به Maze از محوطه زندان مانند آن فیلم و همان محفظههای «Maze» رها شدهاند اما با مشکل افزایش روز به روز گرمای کره خاکی و تبعات آن و به وجود آمدن توفانها و تشدید مرگ و میرهای برخاسته از آن مواجهاند. این بار سربازانی که در ابتدا مشخص نیست از چه کسانی فرمان میگیرند آنها را به یک محیط زیرزمینی نظامی منتقل کردهاند و گلیدرها در آنجا در مییابند که عملا همان آزمایشها و مسابقات موسوم به «Maze» برقرار است و آنها تنها گروهی نیستند که به این عرصه ـ این بار مخفی و پنهان شده ـ ارجاع شدهاند و گروههای متعدد دیگری هم مثل آنها در آن محل حاضر و زندانیاند. در این میان جانسون (ایدان جیلن) که از فرماندهان دپارتمان مورد بحث (با نام اختصاری WCKD) است و عملیات Maze را هدایت و سازماندهی میکند، گلیدرها را به بهانه انجام تستهای پزشکی بر روی آنها از یکدیگر سوا میکند و به این نیز قناعت نمیورزد و از توماس (دیلان اوبراین) با شدت و حدت زیاد بازپرسی میکند و اشکاش را در میآورد و تره زا (کایا اسکودلاریو) را نیز به مقصد نامعلومی میفرستد.
همان اسارتها
توماس هم دست بردار نیست و در پی صحبت با آریس (جاکوب لوفلاند) که از یک بازداشتگاه دیگر «Maze» گریخته و به محل فعلی توماس آمده، در مییابد که مکان محل استقرار او و آدریس بازداشتگاه پنهانی دیگری است که تحت تملک و اداره WCKD قرار دارد و قضایا فرق چندانی با گذشته نکرده است و همان اسارتها و بیکاریها و تلاش برای زنده ماندنها برقرار است. او متوجه این نکته میشود که جانسون گماشته فرمانده اصلی عملیات Maze یعنی دکتر اواپیج (پاتریشیا کلارکسون) است و آنها همچنان مشغول آزمایشات مرگبار خود بر روی افرادی هستند که یا در دور قبلی آزمونها حاضر نبوده و تست نشدهان و یا تست شده و جان سالم بدر بردهاند.
با این حساب فیلم دوم «دونده مارپیچ» تکرار الگوهای فیلم نخست و پیچاندن آن در زورقی تازه است و این گونه برخورد و طرز عمل جای حیرت نیز ندارد زیرا هیچ صاحب متاع و کالایی ـ چه هنری و چه غیر ـ باخت و جنس کالایی را که جواب داده و مشتری داشته و فروش زیادی کرده، دگرگون نمیکند و همان مولفهها را با قالبی نو تکرار و پیرامون آن قصه سازی مجدد میکند، ضمن این که الزامها و چارچوبهای داستان جیمز داشنر نیز عملا آنها را به این سمت و سو میکشید و چارهای جز این باقی نمیگذاشت و اصلح و ارجح این بود که همین راه طی شود.
دیالوگهای توضیحی
با این حال بخش عمدهای از «Maze Runner» سرشار از دیالوگها و توضیحات رفتاریای است که لازم بود گفته و عیان شود تا ابهامهای قسمت نخست و رازهای داستان «میز» حل و رفع و قدری از اصل داستان و اتفاقات عمده بر بینندگان روشن و ابهام زدایی شود زیرا تصور نمیرود بینندگان این فیلمها در سالهای بعدی قسمت سوم و چهارم را نیز بدون این توضیحات بپذیرند و هضم کنند. شاید این ایراد به قسمت دوم و سازندگان آن وارد باشد که هر چه این ماجراها بیشتر عیان و افشا میشود، ایرادات قصه نیز فزونتر رخ مینمایند و به واقع نیز تی اس نولین در مقام فیلمنامه نویس قسمت دوم نمیتواند با توضیحاتش بینندگان را از هر جهت توجیه و قانع کند اما تشریح برخی سببها و علتها و ریشه یابی کاراکترها توسط او و ترسیم و اجرای آن به وسیله وس بال کمک کرده تا «آزمایشهای آتشین» جانشین موفقی برای قسمت اول «دونده مارپیچ» جلوه کند، هر چند لزوماً فیلم بهتری در قیاس با آن نیست.