محصولات فرهنگی ویدئو رسانه ایرانیان

بهترین های سینمای ایران و جهان را از فروشگاه ویدئو رسانه ایرانیان بخواهید

محصولات فرهنگی ویدئو رسانه ایرانیان

بهترین های سینمای ایران و جهان را از فروشگاه ویدئو رسانه ایرانیان بخواهید

محصولات فرهنگی ویدئو رسانه ایرانیان

قزوین:بلوار سعادت - نبش کوچه گل آرا
تلفن :33661454

نگاهی به فیلم ترسناک « چشمهای مادرم »

پنجشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۰۶ ق.ظ


نیکولاس پسکه در اولین تجربه کارگردانی خود اخیراً فیلم «چشم های مادرم» را عرضه کرده که یک کار خوب و موفق در ژانر هارور (وحشت) است و چنان مسلط کار کرده که متخصصان امر می پرسند حاصل کار او در فیلم دومش تا چه میزان می تواند بهتر و توام با رشدی بیشتر باشد. این فیلم با بازی کیکا ماگال هائس در رل اصلی داستان زندگی زنی جوان به نام فرانسیکا است که پس از مرگ توام با خشونت مادرش و تحمل غم گران و کلان آن دریچه ها و بارقه هایی تازه از تاریکی و تخلف گرایی را در وجودش کشف می کند و تبدیل به انسانی متفاوت و خشن و مرگ آفرین می شود. اگر ادغامی بین کارهای کلاسیک آلفرد هیچکاک استاد افسانه ای فیلم های دلهره آور با روش های مرسوم در فیلم هایی چون «زنجیره کشتارهای تگزاس» موجود و ممکن باشد، فیلم «چشم های مادرم» محصول چنین ادغامی به حساب می آید. برای این که بنیادهای این فیلم که مدیر فیلمبرداری آن به نام زاک کوپر اشتاین نیز نخستین فیلم بلند سینمایی خود را در چنین مقام و منزلتی تجربه می کند، روشن تر شود و راجع به فیلمی که به شیوه سیاه و سفید گرفته شده و حس فیلم های ترسناک دهه ۱۹۵۰ را با اله مان های مدرن کنونی آمیخته است، فزون تر بدانیم، باید پای صحبت های نیکولاس پسکه نشست و با او چانه زنی کرد.

۳چرا روش تصویربرداری سیاه و سفید را انتخاب کردید و بر اساس کدامین باور به این اطمینان رسیدید که مردم نیز این را جذب و هضم خواهند کرد؟

ـ یقین صد در صد نداشتم اما چون فیلم سیاه و سفید «دختری در شب به تنهایی به خانه می رود» اکران شده و با توفیق روبرو شده بود، این امید در من به وجود آمده بود که از فیلم من نیز ولو با ابعادی بسیار کمتر استقبال شود و مردم آن را ببینند. به اطرافیانم گفتم: ببین، مردم فیلم های سیاه و سفید هم می بینند و ما راه اشتباهی را طی نکرده ایم. آنچه من از روی آن اقتباس کردم و از آن ایده و خط فکری گرفتم، فیلم های سیاه و سفید ترسناک اواخر دهه ۱۹۵۰ و طول دهه ۱۹۶۰ هستند. کارهایی ماندگار مانند «American Gothic»، «ژاکت سرراست»، «شب شکارچی»، «بیل کاسل» و البته «روانی» (سایکو) آلفرد هیچکاک. من به سمت این گونه فیلم ها گرایش داشتم زیرا به رغم ترسناک بودن و تعلق داشتن به ژانر «هارور» در عمل فیلم هایی دراماتیک با تم های خانوادگی و اجتماعی بودند و می شد آنها را درس ها و مرور فن ها و روش هایی برای ترسیم کاراکترهای مختلف دانست و قضایای آنها فقط به ترس آفرینی صرف و این جور مسایل ختم نمی شود.

۳آیا همه مواردی که برشمردید، از طبیعت سیاه و سفید فیلم نیز بر می خیزد؟

ـ در درجه اول به این خاطر کار را به شیوه سیاه و سفید گرفتم که می خواستم شبیه به فیلم هایی شود که نام شان را آوردم. در مرحله دوم نیز حس کردم حال و هوای سیاه و سفید با آنچه من در ذهن دارم، همخوانی بیشتر و بهتری دارد و حق مطلب را به شکل مناسب تری ادا می کند. در سال ۱۹۶۰ که هیچکاک بزرگ «سایکو» را می ساخت، تدوین فیلم های سیاه و سفید از مد افتاده بود و سالها بود که فیلم های رنگی می ساختند و این امر کاملا مد شده و رواج یافته بود. با این حال هیچکاک به این نتیجه رسید که اگر فیلم را سیاه و سفید بگیرد بهتر می تواند ترس و دلهره پیرامون قصه اش را منتقل کند. از طرف دیگر او می خواست با خاطرات مردم، بازی و آنها را به چند سال پیش منتقل کند و از تمامی قابلیت های سیاه و سفید برای آن فیلم بهره گیرد. قصد نداشتم فیلمی با تمامی اسلوب های دهه ۱۹۶۰ بسازم اما می خواستم چیزی با همه مشخصه ها و حس های فیلمسازی در اوایل دهه ۱۹۶۰ را تحویل بیننده ها بدهم. قرار نبود ما فیلمی از تبار کارهای ترسناک ولو موفق ۱۵ سال اخیر بسازیم که در آنها رنگ یک عنصر مهم برای پیام رسانی و یا جلب نظر مردم به حساب می آید و از طریق رنگ ها و فرم ها می توان به دستاوردهای متعددی رسید.

۳حسن و امتیاز کار شما و هم نسل های شما این است که هم فیلم تان را به شیوه سیاه و سفید می گیرید و هم از بعضی آزادی ها و قدرت مانوورها برخوردارید گه نسل قدیمی تر فیلمسازی و هنرمندان عصر فیلم های سیاه و سفید از آن بی بهره بودند.

ـ بله، این امتیاز بزرگی برای ما است و شوق کار را نزد ما بیشتر می سازد. حتی این که بتوانید اسلوب های کاری قبلی ها و نسل برتر پیشین را وام بگیرید و با استفاده از ادوات روز آن را مدرن تر سازید، به خودی خود یک موهبت بزرگ است. از این طریق بینندگان نیز به نعمات و امکانات تصویری و نمایشی ای می رسند که در نسل های قبلی اثری از آنها نبوده است. شخصاً همیشه کوشیده ام از همان کدهای کاری گذشته و آنچه در دهه های ۱۹۶۰ و ۷۰ در ساخت فیلم های ترسناک باب و متداول بود، بهره گیرم و از میزان خشونت آن فیلم ها که زیاد هم نبود، فراتر نروم. البته صحنه ای از فیلم من از آنچه هیچکاک بزرگ در یکی از سکانس های شاخص فیلم «سایکو» طراحی و ارائه کرد، تندتر و دارای قوت ضربه زنی بیشتری است. این که بتوانید تماشاگران را غافلگیر کنید و از میزان خشونتی که آنها تصورش را دارند فراتر بروید و یا برعکس با عدم عبور از آن باعث یکه خوردن آنها شوید، از مواردی است که فیلم شما را موفق تر و خبرسازتر می کند.

۳برای همگان این مسئله اسباب حیرت می شود که چطور به رغم بی سابقه بودن در این حرفه و اولین تجربه کارگردانی تان در یک فیلم بلند داستانی این حمایت های بزرگ شامل حال تان شد و آنچه را که می خواستید، در اختیارتان گذاشتند.

ـ شاید خوشبختی من در این بود که گذارم به کمپانی بوردر لاین افتاد که مدیرانش آدم هایی مطلع و در عین حال اهل ریسک هستند و با چهره های تازه وارد صاحب طرح های ابتکاری کار می کنند و ابایی از این جور قضایا ندارند. با همت آنها بوده که فیلم هایی ابتکاری و نوگرا چون «مارتا مارسی می مارلین» و «سایمون قاتل» ساخته شده است. در آن تاریخ و روزها من مشغول همکاری با جاش موند روی فیلم «جیمز وایت» بودم و ادیت فیلم را انجام می دادم. آنها پس از ساخت سری اول فیلم های موردنظرشان در پی کارگردانان جوان تری بودند که بتوانند ایده های جدیدتری را به جهان سینما بیاورند و به لطف استعدادهایشان استودیوی آنها را مطرح تر سازند. البته از این طریق به فیلمسازان جوان تری هم که اولین فیلم بلند خود را در دست ساخت داشتند، کمک های لازم ارزانی می شد و هنوز هم می شود. آنها از من پرسیدند آیا طرح و فکری را برای برگرداندن به فیلم دارم و من این فیلم را به آنها معرفی و شرایطش را تعریف و تشریح کردم. البته «چشم های مادرم» در آن زمان بیشتر در مراحل نخست تکوین خود بود و به طور کامل شکل نگرفته بود. آنها موضوع فیلم را پسندیدند زیرا جذابیت های لازم را داشت. ما با قصه ای طرف هستیم که در آن یک دختر جوان مادرش را از دست می دهد و از هم می پاشد و نمی داند چطور با این ماجرا کنار بیاید و این رویداد زندگی او را به هم می ریزد و او را به سمت خشونت و بدعهدی و جنایت سوق می دهد.

۳آیا ساختار طراحی شده توسط شما و فضایی که کاراکترهای خود را در آن قرار داده بودید، مورد پذیرش سران استودیو قرار گرفت؟

ـ موضوع و ساختار و قالب های آن به اندازه کافی دراماتیک و مورد پذیرش مدیران بوردر لاین بود اما حس می کردم باید بار دلهره و ترس آن را بالاتر برد و به صورت یک فیلم ژانر ترسناک ساخت. من تا آن زمان فیلم های کوتاه متعددی را ساخته بودم و در نتیجه افراد همان پروژه ها را برای مشارکت در ساخت این فیلم برگزیدم. به این ترتیب کاری آغاز و سپس تمام شد که برایم لذت بخش بود و مثل یک کار تجربی بود اما در قالب های رسمی و به صورت یک فیلم بلند با امتیازات مرتبط با آن شکل گرفت.

۳با کدام تصمیم ها و اقدام ها فیلم را به درجه ای از برخوردها و ویژگی ها رساندید که برای این اثر سینمایی لازم می دانستید؟ به واقع چگونه از میزان خشونت مستتر در فیلم اولیه و طرح اصلی کاستید تا به اثر سینمایی کنونی رسیدید؟

ـ کل کار زیاد طول نکشید و پس از اتمام فیلمبرداری در یک ماه، سه هفته را نیز صرف ادیت و حذف صحنه های زاید کردم و محصول نهایی را به جشنواره معتبر سان دنس که ویژه فیلم های مستقل است، فرستادم و آنجا جواب مثبت گرفتم. همه چیز طوری قوام و شکل گرفته بود که به سمت جلو و به سوی تکامل می رفت و این طور نبود که هر روز به مشکلی برخورد کنیم و از خودمان و اطرافیان بپرسیم که راه حل چیست.

۳کاراکتر مرکزی فیلم یعنی دختری که مادرش می میرد و تغییر شرایط روحی می دهد، سرانجام به کجا کشیده می شود و فرجام کارش چیست؟

ـ ما کوشیدیم که فرانسیسیکا را تا سرحد امکان یک انسان جلوه بدهیم اما آدمی که ضربه روحی خورده و از شرایط عادی خارج شده است. او گاهی اوقات به شدت خشن و دردسرساز می شود ولی به گونه ای پیش رفتم که میزان خشونت به حدی نرسد که فیلم تبدیل به جشنواره ای از خون ریزی شود و برعکس تلاش کردم که تغییر حالت های مکرر او را به نمایش بگذارم. او پس از هر بار خشونت به خصوصیات انسانی اش بر می گردد و انگار شیطان به وجود او می آید و می رود، بازی با این حالت ها و توقعات می تواند تماشاگران را کنجکاو و به تعقیب قصه وا دارد.

۳آیا با دیدن این فیلم پدر و مادرانی که فرزندانی خردسال یا نوجوان دارند از تماشای فیلم های ترسناک برای همیشه دوری نمی کنند؟ هر چه باشد فیلم شما یک حالت تلخ و ترسناک را برای آنها و بچه هایشان مطرح می کند.

ـ گمان می کنم این مسئله والدین را ابتدا به این فکر بیندازد که چه بکنند تا بچه هایشان در شرایطی مشابه قرار نگیرند. در عین حال این یک حقیقت است که گاهی برای کودکان و فرزندان خانواده ها این مسایل روی می دهد و باید آنها را مدیریت کرد و راه حل های موثری را برگزید. آنچه «چشم های مادرم» می گوید، در درجه اول این است که برای بچه هایتان شرایطی امن تر را فراهم آورید و کاری کنید در موج هجوم رویدادهای منفی به سمت خشونت ها و رویکردهای خطرساز کشیده نشوند


ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.